محل تبلیغات شما



خب من 30 فروردین وارد بیمارستان **** شدم و کار های اداری رو انجام دادم و بگذره که بگم چقدر من بدو بدو داشتم و و چقدر دویدم که تایم اداری تموم نشه و من بتونم کارمو تو یه روز انجام بدم که خدا میدونه؛ در حدی دوندگی داشتم که پدرمو یه جا میذاشتم تو صف خودم میرفتم یه جا دیگه که کار زودتر انجام بشه اونقدر که من تیک ورزش رو توی برنامه ی روزانم زدم درسته که دوتا از کارها موند واسه یه روز دیگه ولی خب از خودم راضیم چون هم یه مصاحبه ی خوب داشتم بخصوص بعد از اینکه

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

::. نفــــــــــــس عمیــــــــــق .::